سفارش تبلیغ
صبا ویژن
[ و به یکى از یاران خود فرمود هنگامى که او از بیمارى شکوه نمود . ] خدا آنچه را از آن شکایت دارى موجب کاستن گناهانت گرداند ، چه در بیمارى مزدى نیست ، لیکن گناهان را مى‏کاهد و مى‏پیراید چون پیراستن برگ درختان ، و مزد درگفتارست به زبان ، و کردار با گامها و دستان ، و خداى سبحان به خاطر نیت راست و نهاد پاک بنده هر بنده را که خواهد به بهشت درآورد . [ و مى‏گویم ، امام علیه السّلام راست گفت که در بیمارى مزد نیست ، چه بیمارى از جمله چیزهاست که آن را عوض است نه مزد چرا که استحقاق عوض مقابل بلا و مصیبتى است که از جانب خدا بر بنده آید ، چون دردها و بیماریها و مانند آن ، و مزد و پاداش در مقابل کارى است که بنده کند ، و میان عوض و مزد فرق است و امام چنانکه علم نافذ و رأى رساى او اقتضا کند آن را بیان فرمود . ] [نهج البلاغه]
زنان شاغل




کاملا طبیعی است که وقتی به هر دلیلی کار خود را از دست می‌دهید، خشمگین باشید و احساس کنید آسیب دیده‌اید. ولی در چنین وضعیتی اصلا نباید روحیه خود را ببازید. بسیاری از کارها وجود دارند که می‌توانید با انجام آنها کنترل اوضاع را در دست بگیرید و روحیه خود را حفظ کنید. گاهی از دست دادن یک شغل به معنی ایجاد فرصت‌های بهتر زندگی است. در این دوران می‌توانید با تمرکز بیشتر به اهداف‌تان فکر کرده و یا حتی در مورد شغل خود تجدیدنظر کنید. شاید با کمی تمرکز بتوانید به ایده‌های بهتری دست یابید.

از دست دادن شغل و بیکاری

شغل ما بیش از یک منبع در آمد ساده است؛ چرا که روی دیدگاه‌مان و نظر دیگران نسبت به ما تاثیر می‌گذارد. در واقع شغل ما به نوعی به ما معنی و مفهوم می‌دهد و شاید به همین دلیل است که در زمان بیکاری دچار استرس شدید می‌شویم. گاهی از دست دادن شغل بیش از یک بیکاری ساده و از دست دادن درآمد است و پیامدهای ناگوارتری دارد همچون:  از دست دادن هویت حرفه‌ای   از دست دادن عزت و اعتماد به نفس   از دست دادن هدف   از دست دادن امنیت   از دست دادن فعالیت‌های هدفمند
غصه خورن به خاطر از دست دادن کار، کاملا طبیعی است.  غم پاسخ طبیعی به از دست دادن موضوعی است که می‌تواند شغل انسان باشد. بیکاری باعث می‌شود که احساس‌های متفاوتی همچون خشم، درد، ترس و یا عدم پذیرش را تجربه کنید و این احساسات کاملا طبیعی هستند و کاملا حق دارید که ناراحت باشید. البته به یاد داشته باشید که بسیاری از (نه لزوما همه آنها) انسان‌های موفق، بعد از شکست به موفقیت می‌رسند و انسانی موفق است که از شکست‌ها تجربه کسب کند و با افزایش تلاش خود به سمت اهداف گام بردارد. وقتی یک اتفاق بدی رخ می‌دهد، اگر بتوانید بر خودتان غلبه کنید، قوی‌تر و انعطاف‌پذیر خواهید شد.

 راه‌های غلبه بر استرس بیکاری

 با احساس‌تان روبه‌رو شوید: ترس، افسردگی و اضطراب، پیدا کردن کار و بازگشت به کار را مشکل‌تر می‌کنند؛ بنابراین بسیار مهم است که با احساسات خود روبه‌رو شوید و با روش‌هایی سالم با این احساسات مبارزه کنید. به چالش کشیدن و دور کردن احساسات منفی به شما کمک می‌کند تا با این مشکل کنار بیایید و گام او را در جهت یافتن شغلی جدید بردارید.
 احساسات خود را یادداشت کنید: هر احساسی را که در مورد بیکاری دارید، بنویسید، هر آنچه را که باید به رئیس‌تان می‌گفتید و نگفتید و هر آنچه را که نباید می‌گفتید. این کار موجب می‌شود که تخلیه شوید؛ به‌خصوص اگر شما را علی‌رغم خواست‌تان اخراج کرده باشند.
 واقعیت را بپذیرید: با اینکه بیکاری مشکل بزرگی است، ولی سعی کنید این واقعیت را بپذیرید. به جای اینکه دائم به نقطه ضعف‌های خود فکر کنید و اینکه چه کارهایی باید می‌کردم و چه کارهایی نباید می‌کردم، این ناعادلانه بود و ... سعی کنید با این مسئله کنار بیایید؛ چرا که هر چه زودتر این موضوع را بپذیرید، زودتر به مرحله بعدی و یافتن شغل جدید خواهید رسید.
 خودتان را سرزنش نکنید: اینکه بعد از بیکاری، دائم خودتان را سرزنش کنید و مقصر بدانید، بسیار ساده است، اما برای یافتن شغل جدید، به اعتماد به نفس نیاز دارید. هر فکر منفی را از سرتان دور کنید و خود را متقاعد سازید که اگر شغل‌تان را از دست داده‌اید، به علت ناکارآمدی شما نبوده، بلکه ناشی از رکود اقتصادی و ... بوده است.
 درس بگیرید: از این شکست درس بگیرید. اگر به از دست دادن شغل با دقت بنگرید، تجربه‌ای از آن خواهید گرفت و قوی‌تر خواهید شد.
 پناه بردن به عزلت و تنهایی: اگر چه ممکن است به طور موقت موثر باشد، ولی در درازمدت خود به یک مشکل بزرگ تبدیل خواهد شد. اگر در جمع دوستان و خانواده و فامیل باشید و آنها به شما انرژی مثبت بدهند، اعتماد به نفس از دست رفته خود را باز خواهید یافت؛ اما اگر در میان افرادی باشید که به شما ترحم می‌کنند، خشم و سرخوردگی شما بیشتر خواهد شد، این افراد از فلاکت و بدبختی دیگران خوشحال می‌شوند.
   استعمال دخانیات و مصرف الکل: بسیار اشتباه است و اگر چه در کوتاه‌مدت موجب آرامش می‌شود، ولی خیلی زود به یک اعتیاد مخرب تبدیل خواهد شد.

فعال باشید
تاثیر اطرافیان را روی خود نادیده نگیرید. در دوران بیکاری نیز فعال باشید و اجازه دهید اطرافیان‌تان متوجه شوند که شما به دنبال کار جدید می‌گردید. فعالیت شما باعث می‌شود همه چیز در کنترل‌تان باشد و باور نمی‌کنید که چه موقعیت‌های خوبی سر راه شما قرار می‌گیرد. فقط باید اراده کنید و بخواهید. اطرافیان با تشویق‌ها و انرژی‌های مثبت می‌توانند شما را در یافتن شغل جدید هدایت کنند. احساس‌تان را با اطرافیان‌تان در میان بگذارید و سعی نکنید این استرس و ناراحتی را به تنهایی به دوش بکشید. اگر نیاز به کمک دیگران داشتید، بدون خجالت و با غرور و افتخار از دیگران کمک بخواهید؛ در غیر این صورت منزوی می‌شوید و اوضاع بدتر می‌شود.
 در برخی از کشورها مراکز کاریابی کار وجود دارد. در این مکان‌ها افرادی که به دنبال فرصت‌های شغلی هستند، دور هم جمع می‌شوند و انگیزه و انرژی می‌گیرند و حتی در برخی مواقع پیشنهادی متفاوتی نیز خواهند داشت. شما نیز می‌توانید با مراجعه به سایت‌های کاریابی و یا بخش نیازمندی روزنامه‌ها و ... به دنبال کار جدید باشید. اکثریت قریب به اتفاق شغل‌ها، آگهی نمی‌شوند و فقط از طرف مدیر شرکت به سایرین اعلام می‌شود که به دنبال فرد جدیدی هستند؛ بنابراین بهتر است از اطرافیان خود بخواهید که اگر متوجه چنین موضوعی شدند، شما را در جریان بگذارند و به همین دلیل لازم است تمام اطرافیان از بیکاری شما مطلع باشند.

مراقب سلامتی خودتان باشید
استرس از دست دادن شغل و بیکاری می‌تواند عوارض جدی در سلامت فیزیکی و روحی شما داشته باشد. اکنون بیش از همیشه لازم است از خودتان مراقبت کنید و این بدان معناست که باید با مدیریت استرس، مراقب نیازهای روحی و جسمی خود باشید و این مسئله در اولویت است.

شناخت مهارت و استعداد‌های شخصی

 هنگامی که در جست‌وجوی کار هستید، خود را به کل فراموش نکنید و زمانی را برای تفریح، استراحت و آرامش خود در نظر بگیرید. اگر به لحاظ ذهنی، عاطفی و فیزیکی وضعیت خوبی داشته باشید، مطمئنا نتیجه بهتری خواهید گرفت.  به طور منظم و حداقل 30 دقیقه در بیشتر روزهای هفته ورزش کنید. ورزش، استرس و نگرانی را از شما دور و روحیه و انرژی‌‌تان را تقویت می‌کند.  به مقدار کافی بخوابید. خواب تاثیر زیادی در روحیه و بهره‌وری دارد. سعی کنید در شبانه‌روز 7-8 ساعت بخوابید؛ زیرا خواب کافی استرس را کنترل و تمرکز را برای یافتن موقعیت‌های جدید بیشتر می‌کند.  به تمرین روش‌های تمدد اعصاب بپردازید. این روش‌ها، همچون تنفس عمیق، مدیتیشن و یوگا پادزهر قوی استرس هستند و احساس شادی و آرامش را به ارمغان می‌آورند.  در جست‌وجوی کار باشید: نگرش و چشم‌انداز شما در یافتن کار مناسب بسیار مهم است. از جست‌وجوی کار خسته نشوید و اگر جست‌وجوی شما بیش از حد انتظارتان طول کشید، با رعایت نکات زیر روحیه خود را همچنان حفظ کنید.

یک برنامه روزانه منظم داشته باشید تا انگیزه پیدا کنید. هر روز سر یک ساعت مشخص از خواب بیدار شوید و به جست‌وجوی کار بروید و در یک ساعت مشخص نیز به خانه باز گردید، درست مثل زمانی که سر کار می‌رفتید.  اگر شکست خوردید، هیچ گاه اهداف بزرگ خود را به خواسته‌های کوچک‌تر تغییر ندهید. به جای تلاش برای رسیدن به تمامی اهداف خود به یکباره، آنها را دسته‌بندی کرده و خواسته‌های مهم‌تر را در اولویت قرار دهید و با توجه به آن خواسته‌ها دنبال کار باشید و اگر باز هم در جست‌وجوی شغل مورد نظرتان شانس نیاوردید، ممکن است لازم باشد کمی در اهداف‌تان تجدید نظر کنید.  فهرستی از نقاط قدرت و مثبت خود تهیه و در آن تمامی مهارت‌ها و صفات شخصیتی و موفقیت‌ها و دستاوردهای‌تان را یادداشت کنید و همواره با نگاه کردن به این فهرست انرژی بگیرید و متوجه استعدادهای‌تان باشید. 

بیکاری و از دست دادن شغل ممکن است موجب کاهش اعتماد به نفس در شما شود و شما احساس بی‌فایده بودن کنید. سعی کنید در انجام کارها داوطلب شوید و به دیگران کمک کنید تا حس مفید بودن در شما تقویت شود. داوطلبانه می‌توانید برخی از شغل‌ها و کارهای جدید را امتحان کنید و یا در شبکه‌های اینترنتی و حمایتی عضو شوید.  روی چیزهایی تمرکز کنید که می‌توانید کنترل آنها را در دست بگیرید. شما نمی‌توانید به جای کارفرما تصمیم بگیرید؛ پس نگران این موضوع نباشید و به جای اتلاف انرژی خود برای چیزهایی که کنترل روی آنها ندارید، بر مسائل مهم‌تر و قابل کنترل تمرکز کنید. در آخر اینکه یک رزومه عالی از خود تهیه کنید تا بتوانید آن‌را به مراکز کاریابی ارائه دهید.

نقش خانواده
بیکاری یک عضو خانواده روی تمامی افراد خانواده تاثیر می‌گذارد؛ بنابراین آنها را در جریان روند کار قرار دهید و تصمیمات خود را با آنها مطرح و مشورت کنید. اینکه بیکاری را از سایر اعضای خانواده مخفی نگه‌دارید، فقط اوضاع را وخیم‌تر می‌کند. با هم کار کردن اعضای خانواده موجب بقا و پیشرفت خانواده می‌شود. حتی در زمان بروز مشکلات، آنها را در جریان قرار دهید و پیشنهادها و قول‌هایی را که به شما داده‌اند، با آنها مطرح کنید و اگر می‌توانند در این رابطه به شما کمک کنند، از آنها کمک بخواهید. طبیعی است که سایر اعضای خانواده برای ثبات آینده خود نگران بیکاری شما باشند؛ پس در این مورد با آنها صحبت کنید و اطمینان بدهید که فرصت شغلی بهتری خواهید یافت. گاهی بیکاری و مشکلات را فراموش و با خانواده خود تفریح کنید و یک کار سرگرم کننده انجام دهید تا روحیه خانواده همچنان مثبت باقی بماند. کودکان ممکن است دچار ناراحتی عمیق بشوند و بیکاری پدر و مادر برای آنها سخت باشد. به جای مخفی کردن و از سر باز کردن آنها، موضوع را کاملا برایشان توضیح دهید تا حتی در جریان جزئیات مالی شما نیز قرار بگیرند. وقتی شما چیزی را از آنها مخفی می‌کنید، متاسفانه قوه تخیل آنها، بدترین حالت را تصور می کند؛ شرایطی که ممکن است از قبول واقعیت برای آنها مشکل‌تر باشد. نباید موضوع را به گونه‌ای مطرح کنید که کودک شما را مقصر بیکاری بداند و احساس کند برای آن شغل به اندازه کافی کارآمد نبوده‌اید؛ چرا که در این صورت شما را به خاطر مشکلات مالی و عاطفی پیش آمده مقصر می‌داند. اجازه دهید کودکان‌تان در خانه به شما کمک کنند و همچون یک تیم، هر کس وظیفه‌ای را به عهده بگیرید. مثلا می‌توانید از آنها بخواهید بعد از مدرسه خرید خانه را انجام دهند، با این کار حس مفید بودن می‌کنند.




کلمات کلیدی:


نوشته شده توسط تی تی 92/3/13:: 11:10 صبح     |     () نظر



  ممکن است تصور کنید وقتی می‌گوییم شغلتان می‌تواند قاتلتان باشد اغراق می‌کنیم، اما باورکنید هیچ اغراقی نمی‌تواند اینقدر حقیقت داشته ‌باشد. 

طی سال‌های اخیر تحقیقات زیادی انجام شده‌ که نشان می‌دهد، استرس شغلی می‌تواند باعث افزایش بیماری‌ها و حتی مرگ شود و همچنین  کسانی بیشتر از همه در معرض خطر هستند که در محیط‌های پر از استرس کار می‌کنند؛ استرسی که هم کارفرما می‌تواند ایجاد کند و هم کارمند، به همین دلیل برای کاهش این استرس همه باید دست به دست هم دهند تا سالم‌تر بمانند.

چه کسانی بیشتر از همه در معرض خطر مرگ ناشی از استرس کار هستند؟

خانم‌هایی که در محیط کار کنترل بخشی را برعهده دارند یا رئیس یکی از قسمت‌ها هستند 70 درصد زودتر از کسانی که چنین مسئولیت‌هایی را ندارند، می‌میرند.

طی 20 سال اخیر تحقیقاتی روی 820 فرد بزرگسال در سنین 26 تا 65 انجام شده‌است، در این میان 53 نفر فوت کردند و باید گفت عده‌ای از آنها شرایط کاری بسیار بدی داشتند.

میانسال‌هایی که در محیط کاری ارتباط ضعیفی با همکاران و هم ردیف‌هایشان دارند بیشتر از دو برابر در معرض مرگ زودرس هستند.
 
شاید عجیب باشد ولی دوستی با کارفرما و رئیس هیچ ارتباطی با افزایش مرگ ندارد؛ هرچند اصلی‌ترین دلیل برای ترک کار می‌تواند رئیس باشد.


کم استرس‌ترین شغل‌ها

1. شنوایی‌سنجی
2. متخصص تغذیه
3. مهندس نرم‌افزار
4. برنامه‌نویس کامپیوتر
5. دندانپزشک
6. گفتار درمان‌گر
7. فیلسوف
8. ریاضی‌دان
9. پزشک حرفه‌ای
10. فیزیوتراپ


پراسترس‌ترین‌ شغل‌ها

1. خلبان‌ هواپیمای تجاری
2. کارمند روابط عمومی
3. مدیر اجرایی شرکت‌های بزرگ
4. عکاس خبری
5. گوینده رادیو و تلویزیون
6. بازاریاب تبلیغاتی
7. معمار
8. دلال سهام شرکت‌ها
9. تکنیسین بخش اورژانس بیمارستان‌ها
10. مشاور املاک و مستغلات

چگونه ما استرس را تجربه می‌کنیم؟

یک نفر از هر چهار نفر شاغل احساس می‌کنند که کارشان پراسترس‌ترین جنبه زندگی‌شان است.

سه نفر از هر چهار نفر شاغل باور دارند که استرس شغلی بیش از نسل گذشته افزایش یافته است.

رایج‌ترین دلایل استرس‌های کاری

1. سوءاستفاده‌های فیزیکی و کلامی

هر هفته 20 کارگر در ایالات‌متحده به قتل می‌رسند.
دلیل اول مرگ زنان در محیط کار
دلیل دوم مرگ مردان در محل کار
بیش از 18 هزار نفر مورد سوءاستفاده قرار می‌گیرند.

2. عدم‌حمایت یا رابطه خوب با همکاران

86 درصد از نظرسنجی‌ها حاکی از رفتارهای بدی چون توهین  بد رفتاری در محیط کار است.

3. کار بیش از اندازه
4. روش‌های مدیریتی
5. امنیت شغلی و نگرانی‌های آینده
6. شرایط محیط کار(کمبود فضا، صدای بیش از اندازه، هوای آلوده و...)
7. عدم‌شفافیت در مسئولیت‌های شغلی
8. تغییرات محیط کار
9. مشکلات شخصی و خانوادگی


کلمات کلیدی:


نوشته شده توسط تی تی 92/3/13:: 11:9 صبح     |     () نظر



  ممکن است تصور کنید وقتی می‌گوییم شغلتان می‌تواند قاتلتان باشد اغراق می‌کنیم، اما باورکنید هیچ اغراقی نمی‌تواند اینقدر حقیقت داشته ‌باشد. 

طی سال‌های اخیر تحقیقات زیادی انجام شده‌ که نشان می‌دهد، استرس شغلی می‌تواند باعث افزایش بیماری‌ها و حتی مرگ شود و همچنین  کسانی بیشتر از همه در معرض خطر هستند که در محیط‌های پر از استرس کار می‌کنند؛ استرسی که هم کارفرما می‌تواند ایجاد کند و هم کارمند، به همین دلیل برای کاهش این استرس همه باید دست به دست هم دهند تا سالم‌تر بمانند.

چه کسانی بیشتر از همه در معرض خطر مرگ ناشی از استرس کار هستند؟

خانم‌هایی که در محیط کار کنترل بخشی را برعهده دارند یا رئیس یکی از قسمت‌ها هستند 70 درصد زودتر از کسانی که چنین مسئولیت‌هایی را ندارند، می‌میرند.

طی 20 سال اخیر تحقیقاتی روی 820 فرد بزرگسال در سنین 26 تا 65 انجام شده‌است، در این میان 53 نفر فوت کردند و باید گفت عده‌ای از آنها شرایط کاری بسیار بدی داشتند.

میانسال‌هایی که در محیط کاری ارتباط ضعیفی با همکاران و هم ردیف‌هایشان دارند بیشتر از دو برابر در معرض مرگ زودرس هستند.
 
شاید عجیب باشد ولی دوستی با کارفرما و رئیس هیچ ارتباطی با افزایش مرگ ندارد؛ هرچند اصلی‌ترین دلیل برای ترک کار می‌تواند رئیس باشد.


کم استرس‌ترین شغل‌ها

1. شنوایی‌سنجی
2. متخصص تغذیه
3. مهندس نرم‌افزار
4. برنامه‌نویس کامپیوتر
5. دندانپزشک
6. گفتار درمان‌گر
7. فیلسوف
8. ریاضی‌دان
9. پزشک حرفه‌ای
10. فیزیوتراپ


پراسترس‌ترین‌ شغل‌ها

1. خلبان‌ هواپیمای تجاری
2. کارمند روابط عمومی
3. مدیر اجرایی شرکت‌های بزرگ
4. عکاس خبری
5. گوینده رادیو و تلویزیون
6. بازاریاب تبلیغاتی
7. معمار
8. دلال سهام شرکت‌ها
9. تکنیسین بخش اورژانس بیمارستان‌ها
10. مشاور املاک و مستغلات

چگونه ما استرس را تجربه می‌کنیم؟

یک نفر از هر چهار نفر شاغل احساس می‌کنند که کارشان پراسترس‌ترین جنبه زندگی‌شان است.

سه نفر از هر چهار نفر شاغل باور دارند که استرس شغلی بیش از نسل گذشته افزایش یافته است.

رایج‌ترین دلایل استرس‌های کاری

1. سوءاستفاده‌های فیزیکی و کلامی

هر هفته 20 کارگر در ایالات‌متحده به قتل می‌رسند.
دلیل اول مرگ زنان در محیط کار
دلیل دوم مرگ مردان در محل کار
بیش از 18 هزار نفر مورد سوءاستفاده قرار می‌گیرند.

2. عدم‌حمایت یا رابطه خوب با همکاران

86 درصد از نظرسنجی‌ها حاکی از رفتارهای بدی چون توهین  بد رفتاری در محیط کار است.

3. کار بیش از اندازه
4. روش‌های مدیریتی
5. امنیت شغلی و نگرانی‌های آینده
6. شرایط محیط کار(کمبود فضا، صدای بیش از اندازه، هوای آلوده و...)
7. عدم‌شفافیت در مسئولیت‌های شغلی
8. تغییرات محیط کار
9. مشکلات شخصی و خانوادگی


کلمات کلیدی:


نوشته شده توسط تی تی 92/3/13:: 11:7 صبح     |     () نظر



Alison Coleman با بررسی گزارشی از یافته های مهم این تحقیق توانست کشف کند که چگونه مدیران می توانند ویژگی های مثبت را برجسته و ویژگی های منفی را ازبین ببرند.

یک قاعده بنیادی در کار این است که: زمانی که شما حس شادمانی، موفقیت و مثبت نسبت به کاری که انجام می دهید داشته باشید، احتمال بیشتری وجود دارد که عملکرد خود را ارتقا بخشید و در نتیجه به کارآیی بیشتری دست یابید. اما تجربه چهار سال رکود اقتصادی در جهان باعث ایجاد چالش های اساسی برای سازمان ها شده و تلاش دولت و سایر ارگان ها برای اندازه گیری میزان شادی در محیط کار همواره با این انتقاد مواجه بوده که مسلما مطالب مهم تر بسیاری برای فکر و سرمایه گذاری وجود دارد. اما داشتن روحیه بالا و مثبت اندیشی نباید به راحتی کنار گذاشته شود، چراکه محرک کلیدی برای انگیزش و به چالش کشیدن کارمندان محسوب می شود و طبق گزارش MacLeod در سال 2009، انگیزه و چالش در کارمندان، محرک اصلی به سمت کارآیی، نوآوری و بهبود عملکرد در سطح یک سازمان است.

اکنون بیش از همیشه برای مدیران و رهبران اهمیت دارد که از رابطه بین شادمانی و عملکرد آگاه باشند.

Charles Elvin، یکی از مدیران ارشد ILM، می گوید: «اگر می خواهید بهترین نتایج را از یک سازمان بگیرید باید یک روحیه مثبت انگارانه داشته باشید، با عدم اطمینان نسبت به کارهایی که انجام می دهید و آینده ای که در انتظار شماست، فرهنگ منفی انگاری به سازمان شما راه می یابد و این چیزی است که مدیران در تمام سطوح باید از آن آگاه بوده و برای مقابله با آن تجهیز باشند.»

«آغار عمل در این راستا فکر کردن مثبت و ایجاد ارتباط با عملکردهای خوبی است که سازمان و افرادش درحال انجام آن ها هستند. برای این کار لازم است تا تمام افراد از مدیران کوچک ترین بخش ها تا مدیران ارشد نسبت به احساسات خود و افراد پیرامونشان بیشتر آگاه باشند و فرهنگ شنیدن را در بخش تحت مدیریت خود گسترش دهند تا دیدگاه های افراد شنیده شود و ایده های آنها مورد تشویق قرار گیرد که خود باعث ایجاد حس مثبت در آنها می شود.»

تحقیقات ILM نشان می دهد که نه تنها مدیرانی که شادترند استانداردهای عملکردی بالاتری دارند بلکه آنهایی که فکر می کنند گزارش های آنها رضایتمند بوده است، نسبت به آنهایی که تصور می کنند گزارش های آنها رضایت بخش نیست عملکرد بهتری دارند.

و این یک تصویر واضح از اینکه چگونه خوشنودی و خوشحالی از رده های پایین به بالا و از بالا به پایین یک سازمان انتقال می یابد، ارائه می دهد. همچنین نیاز مدیران به توانایی تشخیص نشانه های ناراحتی و نارضایتی در تیم هایی که ممکن است کارآیی لازم را نداشته باشند و مهم تر از آن تشخیص فاکتورهایی که می تواند شادمانی را تحت تاثیر قرار دهد، بسیار مهم است.

David Riley، از مشاوران برجسته کسب و کار می گوید: «افرادی که در نقش خود در محل کار شادمان هستند را می توان به عنوان افراد پیشرفته توصیف کرد، این افراد نه تنها از وضعیت خود راضی هستند و بازده بالایی در کار خود دارند، بلکه به طور فعالانه درگیر خلق آینده خود و سازمان هستند. البته شناسایی فاکتورهایی که بر شادی افراد تاثیر گذارند بسیار مشکل است؛ چرا که کاملا با ذهن افراد سروکار دارد، افکار مثبت ممکن است به طو طبیعی در برخی افراد بیشتر و سریع تر از افراد دیگر بروز کند.

با این حال مدیران در تمام سطوح می توانند یاد بگیرند که چگونه میزان مثبت بودن و مثبت اندیشی خود را ارتقا دهند، آنها می توانند در کار خود به دنبال فرصت هایی برای خلق نوآوری و یادگیری مهارت هایی باشند که با اجرای آنها کار را برای خود معنی دارتر کنند.

تعدادی مکانیسم های کلیدی برای ایجاد شرایطی که در آن کارمندان بتوانند پیشرفت کنند وجود دارد: ایجاد بصیرت لازم برای تصمیم گیری و اعطای میزانی از اختیار که به آنها اجازه دهد بتوانند برای حل برخی مشکلات شخصا تصمیم گیری کنند؛ به اشتراک گذاردن اطلاعات درسراسر سازمان به منظور اینکه کارکنان از وقایع سازمان مطلع و به روز باشند؛ بیشینه سازی نزاکت و رفتار خوب میان کارکنان و ارزیابی مرتب فیدبک عملکردها در مقابل اهداف سازمان تا کارمندان به تصویری واضح از اینکه به لحاظ عملکردی در چه جایگاهی قرار دارند دست یابند.»

دستیابی به آموزش
یکی از یافته های مهم در گزارش های ILM، تاثیری است که آموزش و پیشرفت شخصی بر عملکرد و مثبت گرایی مدیران دارد. آنهایی که مشخصا می دانند چگونه می توانند در محیط کار خود به پیشرفت و آموزش دست یابند احتمال بیشتری برای شاد بودن و عملکرد در سطح بالاتری دارند اما افرادی که در محیط کار هیچ روند خاصی برای پیشرفت برایشان مشخص نشده با احتمال بیشتری دچار احساس بی انگیزگی در کار می شوند و مستعد عملکرد ضعیف هستند.

Naysan Firoozmand، از مشاوران عملکرد در محیط کار، معتقد است: نبود امکان پیشرفت در محیط کار یکی از موثرترین عوامل در مسیر فقدان بهبود عملکرد در کارکنان است، ارتباط بین امکان پیشرفت کارکنان و مثبت نگری آنها بسیار ظریف است و به طور عمده بر فاکتورهایی استوار است که محرک اشخاص به سمت نوآوری و درگیری هرچه بیشتر با وظایف محیط کار هستند.

تقریبا تمام کارمندان، در تمام سطوح در جست و جوی فرصت هایی برای یادگیری و پیشرفت هستند یا فرصت هایی که بتوانند مهارت ها و ظرفیت هایی را که احساس می کنند تاکنون فرصتی برای بروز آنها را نیافته اند به کار گیرند. اینکه اشخاص در محیط کار نسبت به وظایف خود توانایی و مهارت داشته باشند حس موثر و ارزشمند بودن در آنها ایجاد می شود که موجب افزایش مثبت نگری و کارآیی می شود.»

امکان پیشرفت مدیریت وقتی با اهداف کسب و کار همراه می شود، می تواند باعث ارتقای اعتماد به نفس، خودآگاهی و هوش هیجانی(EI) شود. در این روش تاثیر انواع مختلف شیوه ها و رفتارهای مدیریتی در افراد مورد توجه و در صورت لزوم مورد قدردانی قرار می گیرد.

این مساله ای است که مشاوران شغلی بسیار به آن پرداخته اند و معتقدند: «بسیار مهم است که مدیران به مجموعه ای از مهارت ها که برای مدیریت افراد به آنها نیازمندند، مجهز شوند. ازجمله مهم ترین آنها ارتقای میزان خودآگاهی و دیگر آگاهی مدیران است، این چیزی است که می تواند آموخته شود و درنتیجه مدیرانی که درک بهتری از احساسات شخصی خود دارند می توانند سطح حالت تدافعی خود را کاهش دهند.»

مدیران اجرایی که در خط مقدم سازمان مشغول به فعالیت هستند و مستقیما با مشتریان، کالاها و خدمات تولیدی سروکار دارند، در ادامه فعالیت سازمان نقشی اساسی برعهده دارند و به گونه ای مستدل، مدیرانی هستند که در مقایسه با مدیران سطوح بالاتر بیشترین نیاز را به این نوع از پیشرفت دارند.

به دلیل شرایط سختی که مدیران خط تولید با آن مواجهند، نیازهای آنها به ارتقای احساسی در اولویت بالایی قرار دارد. آنها اغلب احساس می کنند که تحت شدیدترین فشارکاری قرار دارند و حس ناامیدی را تجربه می کنند و اینکه گیرافتاده اند و چاره دیگری به جز تحمل شرایط ندارند، که همه اینها می تواند در شیوه مدیریت آنها انعکاس یابد.

پس از اینکه این مدیران آموزش های مربوط به هوش هیجانی دریافت می کنند، داستان تغییر می کند. برای مثال اگر آنها بخواهند فردی را تادیب کنند تا وظایف خود را درست انجام دهد، می دانند گزینه ای وجود دارد که می توانند به گونه ای مثبت عمل کرده و بهترین عملکرد را از اشخاص بگیرند و اجازه ندهند ناامیدی و سردرگمی، آنها را به سمت روش های منفی برای انجام کارها سوق دهد. مدیری که می تواند بهترین عملکرد را از افرادش بگیرد مدیر شادتری است، کسی که سرسخت به نظر می رسد اما رفتاری منصفانه دارد و مورد اعتماد افراد تیمش است.

موضوع مهم دیگری که در مطالعات ILM مورد توجه قرار گرفت ناحیه خطری است که مدیران پس از اینکه زمان همکاری آنها با یک سازمان به دو سال رسید با آن مواجه می شوند. درحالی که تحقیقات نشان می دهد در حالت کلی مدیرانی که بین یک تا دو سال در یک شرکت کار کرده اند بهترین عملکرد را دارند، اما ازطرفی این تحقیقات نشان می دهد که اشتیاق و جدیت این افراد در نقش های شان پس از دوسال اغلب رو به کاهش می رود و احساسات منفی انگارانه در آنها رخنه می کند.

در این مرحله بحرانی، اهمیت آموزش و وجود یک حامی و مربی را نباید دست کم گرفت، به خصوص اگر مدیر درحال آماده شدن برای دردست گرفتن یکی از نقش های کلیدی در شرکت باشند. اشخاص باید درمورد نقش خود در سازمان کاملا توجیه شده باشند و سازمان باید این ناحیه خطر دوساله را درنظر بگیرد و ازطریق ایجاد امکان آموزش و پیشرفت به موفقیت مدیران خود کمک کند.

نکاتی درمورد استرس در محیط کار
تاثیرات شرایط اقتصادی کنونی باعث افزایش سطح استرس و فشار کاری در بسیاری از سازمان ها شده است. در چنین شرایطی بسیار مهم است که بتوان علائم استرس را در محیط کار شناسایی کرد و با اندازه گیری آنها، از استرس بیش از اندازه جلوگیری کرد و در صورت بروز بتوان با آن مقابله کرد. با این حال تحقیقات ILM نشان می دهد که وجود اندکی استرس می تواند لازم باشد و در انگیزه بخشیدن به افراد موثر باشد، اما سوال اینجا است که چه مقدار از استرس برای ارتقای کارآیی و مثبت گرایی لازم است؟

ورزشکاران حرفه ای به تمرین مداوم نیاز دارند و باید پیوسته احساس قدرت کنند تا بتوانند به لحاظ روحی و جسمی قدرتمند باقی بمانند. به طور مشابه کارمندان به خصوص آنهایی که توانایی های ویژه در ارتقا و پیشرفت خود دارند باید مرتبا با فرصت هایی روبه رو شوند که بتوانند محدودیت های خود را بسنجند و بفهمند ظرفیت رسیدن به چه مراحلی را دارند. با این حال اگر فردی در کار خود بیش از حد قوی باشد نیز پس از مدتی حس ناامیدی و ناشایستگی می کنند، چراکه سطح اعتمادبه نفس و عملکرد آنها نسبت به هم متوازن نیست. پس تعادل بین سطح عملکرد و اعتمادبه نفس اساسی ترین کلید است.

در تحقیقات ILM تاکید شده که سرمایه گذاری برای آموزش و پیشرفت به مدیران در مقابله با چالش های حجم کاری کمک می کند. این آموزش باید بر مهارت های کاربردی، مانند برنامه ریزی و مدیریت زمان و مهارت های عام تر، مانند هدف گذاری و انگیزه بخشی، تمرکز کند. همچنین در این روند باید انعطاف پذیری عاطفی مدیران نیز ارتقا یابد تا بتوانند با اثرات روانی افزایش حجم کاری که به طور بالقوه مخرب است کنار بیایند.

مسائل مربوط به شادی
به طور کلی می توان اینگونه از گزارش های ILM نتیجه گرفت که مدیران احساس می کنند که عملکرد آنها و تیم شان خوب است، که در این دوران سخت اقتصادی می تواند عامل دلگرم کننده برای آنها باشد. الوین می گوید: «چیزی که درواقع این تحقیقات نشان می دهد این است که شادابی در تمام سطوح می تواند کلیدی اساسی برای ارتقای عملکرد مدیریتی باشد و کسانی که شاد هستند و از رفتن سرکار لذت می برند، می توانند این حس مثبت را به اطرافیان خود نیز منتقل کنند. اگر این موضوع با توانمندسازی افراد برای به اشتراک گذاردن دیدگاه های خود همراه شود، می تواند به ایجاد سازمانی مولد، باانگیزه و درگیرکار منجرشود.»


کلمات کلیدی:


نوشته شده توسط تی تی 92/3/6:: 10:1 صبح     |     () نظر



بسیاری از شرکت ها ادعا می کنند دامنه شرایط انتخاب مدیرعامل را گسترده کرده اند، اما شارون مولن و جو سل وود از موسسه تحقیقاتی مولوود پارتنرشیپ، تحقیقی را انجام داده اند که نتایج آن نشان می دهد 83 درصد مدیران منابع انسانی هرگز به سمت مدیر عاملی ارتقا نمی یابند که این رقم آمار جالبی است.

با اینکه دو سوم مدیران منابع انسانی فکر مدیر عامل شدن را در ذهن می پرورانند، اما تحقیقات نشان می دهد تنها تعداد بسیار کمی از آنها به این سمت می رسند. اما چرا اینگونه است؟

با توجه به اینکه مدیران منابع انسانی ? حداقل در تئوری ? ترکیبی از مهارت های انسانی تخصصی را با تجربیات تجاری گسترده تر با هم دارند، می توان به این نتیجه رسید که آنها کاندیدهای ایده آلی برای نقش مدیرعاملی هستند. اما عده کمی از آنها مدیرعامل می شوند. همه ما می دانیم که تقریبا نیمی از مدیران اجرایی دنیا در یکی از حوزه های مالی، عملیاتی و بازاریابی سابقه کار دارند و سابقه نیم دیگر متفرقه است. جالب است که تنها 5 درصد مدیران عامل، قبلا به عنوان مدیران منابع انسانی کار می کرده اند.

نقش مدیر عامل در شرکت ها طی پنج سال گذشته دستخوش تغییرات محسوسی شده است و برخی فاکتورها در این تغییر بارزتر بوده اند. از میان مدیران عاملی که در تحقیق مزبور از آنها سوال شده، 45 درصد عنوان کرده اند تغییری که در نقش مدیرعاملی آنها به وجود آمده، مربوط به محیطی است که در آن کار می کنند. به گفته آنها، افزایش سرعت تغییر همراه با ارتباطات سریع تر و پویاتر، محیط کاری امروز را تغییر داده است.

آنها همچنین می گویند تزلزل اقتصادی نیازمند استراتژی های چندگانه است و در نتیجه آنها مجبور می شوند یک مزیت رقابتی متکی بر سرعت عمل، خلاقیت و نوآوری به دست آورند.

نظریه کلی به دست آمده از این تحقیق، این است که تجربه رکود اقتصادی گذشته باعث شده انتظار مشتریان از شرکت های بزرگ افزایش یابد و مدیران باید پاسخگوی این انتظار باشند. بیشتر مدیرانی که از آنها سوال شده، گفته اند در مقایسه با پنج سال گذشته، انتظار مشتریان از استانداردهای رفتاری بالاتر رفته و بنابراین نیاز به شفاف بودن افزایش یافته است.

یک پنجم مدیران عامل بررسی شده در این تحقیق، گفته اند مدیریت خلاقانه افراد بزرگ ترین تغییر ایجاد شده در شکل مدیر عاملی امروز است. مدیران باید بتوانند با ایجاد استعدادهای مختلف بر افراد تمرکز کنند و الهام بخش و انگیزه دهنده به کل سازمان باشند و به علاوه فرهنگ نوآوری ایجاد کنند؛ همه این توانایی ها، جزو ویژگی های اولیه مدیران منابع انسانی است و در واقع حوزه ای است که آنها را از مدیران دیگر جدا می کند.

جالب است که وقتی از شرکت کنندگان سوال شد برای مدیران عامل امروزی چه مهارت ها و تجربیاتی ضروری است، تقریبا نیمی از آنها «مدیریت افراد» را به عنوان مهم ترین مهارت عنوان کردند؛ یعنی مدیریت تیم های مختلف، ارتباط برقرار کردن با کارمندان و درگیر شدن با آنها در کلیه سطوح سازمان.

وقتی از آنها سوال شد ویژگی های شخصیتی مشترک را که مدل «مدیر عاملی» را می سازند، به صورت فهرست وار بیان کنند، آنها 12 ویژگی را عنوان کردند که اعتبار، توانایی استراتژیک، انگیزه و اشتیاق جزو چهار ویژگی اول لیست بوده اند. آنها همچنین اظهار کرده اند که ایفای نقش به عنوان فردی که روابط بین دیگران را بهبود می بخشد و نیز فردی که خود به خوبی با دیگران ارتباط برقرار می کند، بسیار مهم است که هر دوی این مهارت ها دقیقا به نقش یک مدیر منابع انسانی مربوط می شود.

جاناتان چپمن، مسوول حسابرسی شرکت آویوا، نقش مدیر عامل را به سادگی «توانایی همسفر کردن افراد با خود» توصیف می کند و اضافه می کند «شما می توانید بهترین استراتژی دنیا را در اختیار داشته باشید، اما اگر افراد نخواهند از شما پیروی کنند، موفق نخواهید بود و آن استراتژی هم کارآیی نخواهد داشت.»

نیاز به توانایی ها و مدیریت افراد قدرتمند، واقعیت دست نیافتن مدیران منابع انسانی به پست های بالاتر را عجیب تر جلوه می دهد. بررسی ها نشان داده 63 درصد مدیران منابع انسانی می خواهند نقشی فراتر از نقش فعلی خود ایفا کنند. اما تنها 40 درصد آنان در طول دوران کاری خود، این فرصت را پیدا کرده اند که این حقیقت، کسب وکارها را در معرض ریسک از دست دادن استعدادها قرار می دهد.

مانع بزرگی که از ارتقای مدیران منابع انسانی به سمت های بالاتر جلوگیری می کند، نوع نگاهی است که به عملکرد آنها می شود. بزرگترین دلیلی که مدیران منابع انسانی ارتقا نمی یابند، این است که گمان می رود در آنها تمایل یا اعتماد به نفس وجود ندارد. 12 درصد مدیران منابع انسانی که در نهایت توانستند مدیر عامل شوند، پیش از آن قادر بوند مسوولیت پذیری، اشتیاق و هوش تجاری همراه با تمایل واقعی به رهبری را به نمایش بگذارند. به علاوه این افراد به اندازه کافی خوش شانس بوده اند که در سازمان هایی کار کنند که سوابقی فراتر از سوابق عملیاتی افراد را در نظر بگیرند و بر توانایی فردی آنها متمرکز شوند.

آن دسته از مدیران منابع انسانی که می خواهند پله های ترقی به سوی مراتب بالاتر را طی کنند و البته به موفقیت برسند، باید بلندپروازی های شغلی خود را با دیگران به اشتراک بگذارند، دامنه تجربه های خود را فراتر از یک مدیر منابع انسانی گسترش دهند و در نهایت تفکر استراتژیک و هوش تجاری قوی خود را نشان دهند تا مجال دستیابی سمت های بالاتر را بیابند. در دوره ای که مدیریت افراد و مدیریت استعدادها یکی از مهم ترین فاکتورهای موفقیت برای مدیران عامل محسوب می شود، یک مدیر منابع انسانی می تواند ترکیب توانایی های خود را به هیات مدیره شرکت نشان دهد.


کلمات کلیدی:


نوشته شده توسط تی تی 92/3/6:: 9:59 صبح     |     () نظر
   1   2      >